ابوالفضل شکوهی
داشتم زردالو میخوردم توش کِرم دیدم جیغ کشیدم بابام گفت بخاطر کرم سالم ناراحت نشو هروقت کرم نصفه دیدی ناراحت شو... قانع شدم رفتم باقی زردالوهارو خوردم...
دم عابر بانك يارو با سوييچِ ماشينش دكمه ها رو ميزد گفتم: دمش گرم رعايت ميكنه كرونا نگيره بعد همونو كرد توى گوشش شروع كرد به چرخوندن درآورد ماليد به كُتش
عمم پست گذاشته: آدم داغون از اول داغون نبوده عزیز داغونش کردن آدم آرومم همینطور! آدم عصبی هم همینطور مامانمم زیرش کامنت گذاشته: ولی آدم بیشعور از اولش بیشعور بوده
نوع مطلب : <-PostCategory-> برچسب ها : نوشته شده در یکشنبه 25 آبان 1399 توسط ابوالفضل شکوهی| تعداد بازدید : 150
اخرین مطالب
درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ نظرسنجي آمار وبلاگ افراد انلاین : 1
کل بازديد : 1184
بازديد امروز :13
بازديد ديروز : 1
ماه گذشته : 73
هفته گذشته : 27
سال گذشته : 465
تعداد کل پست ها : 8
نظرات : 0
پشتیبانی قالب Powered By rozblog.com |
||
|